چندتا رفیق بودن که در کنار شغلشون، توی روستا های اطراف، فعالیت جهادی داشتند و اخر هفته ها با هر جایگاهی که بودند میرفتند و کارگری میکردند.
وفتی هم پروژه ای نداشتند، میرفتند و کمک دوست کارگرشون کارگری میکردند و نصف دست مزد رو میدادن به گروه جهادی و نصف دیگشو به دوستِ نیازمندشون!
حسابی خجالت کشیدم ازشون...
خدا خیرشون بده .
واقعا این مدل رفاقت ها از اون رفاقتای بهشتیه ...