امتحان های دانشگاه شروع شده و بعد از 18 سال این اولین دی ماهی است که امتحان ندارم! حس عجیبی که با دلتنگی آمیخته شده. به تمام شدن دوران دانشجویی فکر میکنم...
55 روز دیگه فرصت دارم که نگذارم دوران دانشجویی تمام بشه! این رو امروز از پیامکی فهمیدم که میگفت در فلان وبینار شرکت کن تا بفهمی در 55 روز اخر منتهی به کنکور دکتری چه کارهایی باید انجام بدهی! بیچاره نمیدونست که 55 روز اول و اخر و وسط و ... من همین است که هست.
اگر بتوانم کمتر بخوابم، بیشتر درس بخوانم و بعد از ساعت کار بمانم شرکت و روی پایان نامه کار کنم و وقتی میرسم خانه برای کنکور درس بخوانم و کم نیاورم و خسته نشوم و موتورم هرچند روز یکبار گیرپاژ نکند و چندین و چند "و" دیگر، امید است که تا 30 بهمن دفاع کنم و روز 11 اسفند کنکور بدم.
استاد کفته حالا دفاع هم نکردی نکردی. میای اینجا چندتا چیز جدید میگم که به پایان نامه ات اضافه کنی!
توی این گیر و واگیر آزمایشگاهی که باید مرحله آخر پایان نامه را در آنجا انجام دهم به فکر تغییر دکوراسیون و بازسازی افتاده و این وسط بودجه کم آورده! به عبارت دیگر بین من و دفاع از پایان نامه یک عدد حمام و دستشویی، یک تیغه دیوار، یک آشپزخانه نقلی، یک اتاق جلسات و یک نصفه سالن که هنوز کفش سرامیک نشده، قرار گرفته!
خدا به خیر کند...
من که گوشم بدهکار نبود ولی برسانید به گوش جوانان، که پایان نامه با موضوع تجربی برندارند...