امروز رو سخت مشغول درس خوندن بودم، وسایلم رو برده بودم به سالن مطالعه خوابگاه و برای استراحت برمیگشتم اتاق و چندصفحه ای کتاب میخوندم. این وسط بعد از نماز مغرب بچه های اتاق گفتن بیاید جلسه بگیریم و به این وضع اشفته اتاق پایان بدیم. بعد از یک ساعت و خرده ای بحث و جدل قرار شد از این به بعد ساعت یازده لامپ رو خاموش کنیم و هر کسی هم به اتاق مراجعه کرد بهش بگیم که وقت خواب اتاق گذشته!
بچه ها رفتن بیرون و من مشغول درس خوندن بودم. ساعت یازده که به اتاق برگشتم با یک عالمه دمپایی روبه رو شدم.
همه زدن زیر خنده!
بعله
در اولین شب عمل به قانون شاهد برنامه اکران خوابگاهی فیلم جوکر بودیم!
+برای باز شدن سر صحبت بعد از اینهمه وقت باید دست به دامن همین جور پست ها شد دیگه!